سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی مهندس

ولادت امام علی(ع) و روز پدر مبارک

روز پدر برای بزرگداشت ارزش پدر در خانواده در کشورهای گوناگون جشن گرفته می‌شود.

در بیشتر کشورهای جهان سومین یکشنبه ژوئن روز پدر است.

در ایران پیش از این انقلاب، روز 24 اسفند زادروز رضا شاه بر پایه گاهشمار ایرانی روز پدر نامیده می‌شد. در کشور جمهوری اسلامی ایران اکنون همزمان با روز میلاد حضرت علی ابن ابی طالب امام اول شیعیان روز پدر نامیده میشود . و این به آن دلیل است که حضرت علی بزرگ مرد تاریخ و برترین الگوی مرد و پدر برای تمام جهانیان می باشد .

ولادت و حسب و نسب

بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏ 
بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏ 
گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏ 
اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)

اما ولادت این کودک مانند ولادت سایر کودکان بسادگى و بطور عادى نبود بلکه با تحولات عجیب و معنوى توأم بوده است مادر این طفل خدا پرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى میکرد و پیوسته بدرگاه خدا مناجات کرده و تقاضا مینمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند زیرا تا باین کودک حامل بود خود را مستغرق در نور الهى میدید و گوئى از ملکوت اعلى بوى الهام شده بود که این طفل با سایر موالید فرق بسیار دارد.

شیخ صدوق و فتال نیشابورى از یزید بن قعنب روایت کرده‏اند که گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى در کنار خانه خدا نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین در حالیکه نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدایا من بتو و بدانچه از رسولان و کتابها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است بحق آنکه این خانه را ساخته و بحق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، یزید بن قعنب گوید ما بچشم خوددیدیم که خانه کعبه از پشت(مستجار) شکافت و فاطمه بدرون خانه رفت و از چشم ما پنهان گردید و دیوار بهم بر آمد چون خواستیم قفل درب خانه را باز کنیم گشوده نشد لذا دانستیم که این کار از امر خداى عز و جل است و فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد و در حالیکه امیر المؤمنین علیه السلام را در روى دست داشت گفت من بر همه زنهاى گذشته برترى دارم زیرا آسیه خدا را به پنهانى پرستید در آنجا که پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مریم دختر عمران نخل خشک را بدست خود جنبانید تا از خرماى تازه چید و خورد(و هنگامیکه در بیت المقدس او را درد مخاض گرفت ندا رسید که از اینجا بیرون شو اینجا عبادتگاه است و زایشگاه نیست) و من داخل خانه خدا شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و بادب خود تأدیبش کردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بتها را از خانه من میشکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان گوید و مرا تقدیس و تمجید نماید خوشا بر کسیکه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر کسى که او را دشمن دارد و نافرمانیش کند. (3)

 آلبوم و آرشیو کارت پستال ها | کارت پستال ولادت امام علی (ع) - روز پدر | www.vefagh.co.ir

?♥?

-میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب،مبارک باد

 

?♥?

- پدرم

به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد                                     سرم به خاک رهت ارجمند خواهد شد

لبی که زمزمه درد می کند شب و روز                                   به یمن روی تو پر نوشخند خواهد شد

روزت مبارک

?♥?

پدر

 

 

 

.

 

 

 

عشق را به گونه ای دیگر و به زبانی متفاوت از تو آموختم. دیواره ای آهنین که در اندرون آن قلبی سرخ می تپد.

?♥?

چه کسی میداند در پس این چهره مهربان خستگیت را. پدرم برای تمام تلاش هایت،متشکرم

?♥?

-تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و… بسیار سخت است

پدرم روزت مبارک.

?♥?

 -پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض میکنم .

?♥?

 

به یاد تمام پدر هایی که امروز در بین ما نیستند اما خاطره ی روز های حضورشان هرگز فراموش نخواهد شد و امروز خوب است که به یاد آن ها هم باشیم:                                                                                    

                                                                              

پدرم ، خوب می دانی که همیشه تکیه گاهم بودی و در سایه ات با افتخار به آسمان نگاه می کردم . و طنین صدای دلنشینت تا ابد در گوشم زنگ می زند0


قهوه و زندگی

سه ظرف را روی آتش قرار دادیم. در یکی از ظرفها هویج در دیگری تخم مرغ و در دیگری قهوه ریختیم و پس از ?? دقیقه:
هویج: که سفت و محکم بود نرم و ملایم شد

تخم مرغ که شل و وارفته بود سفت ومحکم شد دانه‌های قهوه در آب حل شدند و آب رنگ و بوی قهوه گرفته است. حالا فرض کنید آبی که در حال جوشیدن است مشکلات زندگیست . شما در مقابل مشکلات چگونه اید؟

مثل هویج سخت و قوی وارد مشکلات می‌شوید ودر مقابل بسیار خسته میشوید امیدتان را از دست داده وتسلیم می‌شوید. هیچ وقت مثل هویج نباشید..!

با قلبی ملایم وحساس وارد میشوید وبا یک قلب سخت وبی احساس خارج میشوید از دیگران متنفر میشوید و همواره تمایل به جدال دارید. هیچ وقت مثل تخم مرغ نباشید…!

در مقابل مشکلات مثل قهوه باشید. آب قهوه را تغییر نمیدهد. قهوه آب را تغییر میدهد. هر چه آب داغتر باشد طعم قهوه بهتر میشود…!

پس بیایید در مقابل مشکلات مثل قهوه باشیم ما مشکلات را تغییر دهیم. نگذاریم مشکلات ما را تغییر دهد.

از طعم قهوه تان لذت ببرید


از تو و به یاد تو می نویسم

    نظر

به گل های یاس که نگاه میکنی


 

hamtaraneh.com


انگاری دارن فکر میکنن

یه تفکر سپید

یه سکوت پربار دارن

خیلی نازک هستن

ظریف و کوچیک اما

وقتی میخوای از شاخه جداشون کنی

عطرشونو از هیچ کس دریغ ندارن

حتی توی خونه های قدیمی و کاهگلی هم

باز میشن


خیلی بی ادعا و کم توقع و در عین حال

خیلی بزرگ و زیبا هستن

درست مثل تو

از تو و به یاد تو مینویسم

 

امشب از تو مینویسم

از تو و قلب رئوفت

از قشنگی محبت

از دو چشمون کبودت

از تو که تو این غریبی

آشنای مهربونی

وای که چشمات پره حرفه

با زبون بی زبونی

امشب از ستاره گفتم

پر نور شد شب تارم
 
حیفم اومد که به یادت

گلی تو باغچه نکارم

تو خودت یه پارچه مهری

توی آسمون برفیم

قربونت بشه الهی

دل تنهای دو حرفیم

امشب از تو مینویسم

گل یاس مهربونم

که اگه یه روز نباشی

سایت دیشب

مثل یه برگ خزونم

از تو که نور امیدی

توی این شبای تاریک

منو تا خدا کشوندی

توی این جاده ی باریک

امشب از تو مینوسم

ای مسافر غریبه

که خدا تو قلب خستم

مهری از تو آفریده

که خدا تو قلب خستم

مهری از تو آفریده


خندیدن

    نظر
A wise man once sat in the audience & cracked a joke. 
All laughed like crazy. After a moment he cracked the same joke again and a little less people laughed this time. 
He cracked the same joke again & again, When there was no laughter in the crowd,  
he smiled and said  

"When u can"t laugh on the same joke again & again, then why do u keep crying over the same thing over and over again. 

 
یه مرد باهوش برای حضار جوک تعریف کرد ، حضار دیوانه وار خندیدند . بعد از چند لحظه دوباره همون جوک رو تعریف کرد . عده کمی از حضار دوباره خندیدند . دوباره و دوباره همون جوک رو تعریف کرد . زمانی که  دیگه هیچیک از حضار نخندید او لبخند زد و گفت :
وقتی که نمی تونید به یک جوک بارها بخندید ؛ چطور برای یه مسئله بارها و بارها گریه  می کنید .... !!!!!

تقدیم به مادرم

    نظر

مادر! دستم برای از تو نوشتن می لرزد

کلمه ها  سر در گم می مانند برای از تو سروردن و

قلب تو، وسیع تر از حجم تمام دردها و رنج هاست؛

بلندتر از طول تمام غصه ها و شادی ها

قلب تو، دنیا را در خودش جای می دهد
 

و تکه ای است از بهشت که بوی سیب میدهد ، بوی انار
 

شانه هایت، تکیه گاه کبوتران صلح است و سجده گاه  پرستوهای عاشق

پنجره ها، وضوی صبح شان را با عطر صدای تو می گیرند و نسترنهای عاشق ، با لالایی دعای تو به خواب می روند

زندگی، با نگاه مهربان تو آغاز می شود
 

تو، آسیاب رودخانه های پایان ناپذیر تلاش و کوششی

واژه ها، در آستان? نامت زانو زده اند

و عشق در برابر مقامت خم شده است
 

قلب تو ادامه کوه است در صلابت، ادامه باران است در طراوت، ادامه بهار است در پاکی ، ادامه خورشید است در گرمی و ادامه مهتاب است در آرامش

مادر ، کوله بار دردهای بشریت بر دوش توست که سنگینی میکند   تو یادبود خاطره هایی برای امروز و یاد داشت آرزو هایی برای فردا
 

دل نگرانی ات را هیچگاه زمین نگذاشته ای
 

با بدرقه هر صبح

با سفر? هر ظهر و

انتظار هرشب ، چشمهای نگرانت خیره مانده است

هیچ دستی  نمیتواند جای  دستهای نوازشگر تو را بگیرد

و هیچ دایه ای نمیتواند پای فداکاری های تو بایستد
 

مادر

بگذار سر در دامن محبتت بگذارم و برای لحظه ای دردهام را فراموش کنم

بگذار دامنت حریم امن روزهای من باشد

دست پر مهرت را سایه گاه سرم کن

نوازشم کن مادر

آغوش تو بی شک امن ترین پناهگاه هستی است
 

نگاهت را از من مگیر مادر

بی تو من هیچم

هیچ


عشق است ودیگر هیچ

حرص نخورید. ناراحتی را نبلعید. همانطور که از خوردن غذای مانده و فاسد پرهیز می­کنید از جذب کردن و بلعیدن حرف­های مفت و مزخرف پرهیز کنید. نگذارید حرف­هایی که به نظر خودتان صحیح نمی­آید و چرند است، ذهن­تان را خراب کند و باعث شود که دچار تهوع فکری شوید.

 

اگر دلخورید بیان کنید. اگر می­ترسید ترس­تان را به زبان بیاورید.اگر عصبانی هستید عصبانیت­تان را نشان دهید. گریه دارید؟ گریه کنید. مفاهیمی مثل خویشتن­داری و سکوت و بردباری را بگذارید کنار. این­ها ارزش­هایی ست که حکومت­های دیکتاتوری تبلیغ می­کنند که بتوانند فرد را از همان آغاز، در خانواده سرکوب کنند و یک مشت آدم ترس خورده تحویل جامعه بدهند. ناراحتی­ها را باید ابراز کرد و گرنه بعدها می شود کابوس. می شود تیک عصبی. تنگی­نفس. خارشِ­تن. می شود دسیسه­چینی و بهانه­جویی. ناخن و لب جویدن و تند تند پاها را تکان دادن.

 

نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند. با نگاه. با لبخند معنی­دار. با کنایه. با حرف و طعنه.  سعی کنید به خودتان ایمان بیاورید. با خودتان صلح کنید. خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید. چهره­تان را، اندام­تان را. صلح کردن با خود آغاز زندگی­ست.

 

از گذشته­ فرار نکنید و آن را بپذیرید. با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلت­ها را به خودتان ببخشید. نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد. در نقش قربانی رفتن گاه برای بعضی می­شود همه­ی محتوای زندگی شان. سالها در عزای خود می­نشینند و هیچ چیز هم تغییر نمی­کند.  از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید و در سوگ روزهای خوب از دست رفته ننشینید. هیچ زمانی جذاب­تر از زمان حال نیست.

 

از خودتان به اندازه­ی توانایی­تان انتظار داشته باشید. سعی کنید حد توانایی­تان را بشناسید. بیشتر ما حد توانایی خود را نمی­شناسیم و به همین خاطر همیشه از حد توانایی خود فراتر می­رویم. ممکن هم هست در کاری موفق بشویم اما چون از توان خود بیشتر مایه گذاشته­ایم، زود دچار خستگی و دلزدگی می­شویم.

 

سعی نکنید دختر و پسر خوب برای پدر و مادر، خواهر خوب، برادر خوب، عروس خوب، داماد خوب، پدر خوب، مادر خوب باشید. این خیلی خوب بودن­ها عاقبت کار دست آدم می­دهد. آدم گاهی می­رود توی نقش­هایی که نقش واقعی­اش نیستند و از من واقعی­اش خیلی فاصله گرفته­ اند.  بهتر است دیگران شما را نپسندند تا اینکه هر روز به جای خود در آینه چهره­ی کسی را ببینید که از شما سوال می­کند: راستی تو کی هستی؟

 

اگر دوست دارید ورزش کنید، ورزش کنید. اگر هم از ورزش بیزارید، ورزش نکنید.اتفاقی نمی­افتد.

اگر دوست دارید غذای چرب و پرکالری بخورید، بخورید.

اگر دوست دارید سیگار بکشید و مشروب بنوشید به جایی از دنیا بر نمی­خورد.

عشق ورزیدن را در زندگی فراموش نکنید. هرچه هست و می­ماند عشق است و دیگر هیچ.


چگونه میتوانی شب راحت بخوابی و خواهرت اسیر باشد ؟

    نظر

حکومت بحرین از خانواده آیات القرمزی خواسته که شکایتی مبنی بر گم شدن آیات القرمزی تنظیم کنن در حالی که الان یه هفته از بازداشت آیات القرمزی توسط پلیس بحرین میگذره ولی با مراجعه خانواده با مراکز پلیس، اعلام شده که هیچ اطلاعی از آیات در دسترس نیست و باید شکایتی مبنی بر گم شدن اون تنظیم بشه.

 

- آیات القرمزی دختری 20 ساله است که در دانشکده تربیت معلم درس میخوند وشعر عربی به لهجه بحرینی میسرود. آیات در تظاهرات اعتراضی و تجمعاتی که در میدان لؤلؤ برگزار میشد شرکت فغال داشت. در یکی از تجمعاتی که در میدان لؤلؤ برگزار شده بود آیات شعری بر ضد حکومت آل خلیفه و خصوصا شخص خلیفة بن سلمان آل خلیفة نخست وزیر بحرین خوند.
از اون روز آیات بارها مورد تهدید قرار گرفته بود و صفحاتی هم بر روی فیس بوک برای ضدیت با آیات و فحش دادن به اون تشکیل شده بود. و ایمیلهای سرشار از توهین و اهانت و سب و شتم و تهدید به قتل دریافت میکرده

- خانواده القرمزی سابقه ای طولانی در معارضه بحرینی دارند. در سالهای دهه 90 میلادی پدر آیات، حسن القرمزی به دلیل اشعاری که در انتقاد به حکومت آل خلیفة سروده بود بازداشت شده بود. وبرادرانش هم بارها تجربه زندان را دارند.
به همین دلیل و به دلیل تهدیداتی که بود آیات منزل پدری خود رو ترک و در منزل یکی از نزدیکان مخفی شده بود.
در یکی از آخرین شبهای ماه مارس پلیس به خانه این خانواده حمله ور شد وبعد از تفتیش کل منزل و ایجاد رعب و وحشت و تهدید اهل خانه و بعد از اینکه از یافتن آیات ناتوان ماندندخانه را ترک کرده اند.

- ولی این آخرین بار نبود. این بار حدود 15 نفر (پلیس و لباس شخصی) وارد خانه شدند و عده بسیاری نیز در بیرون از خانه حضور داشته اند. تمام درهای اتاقهای منزل را شکسته اند و اثاثیه منزل را تخریب کرده اند. بعضی از اثاثیه و جواهرات را دزدیده اند و تقریبا تمام وسائل آیات را با خود برده اند.
مادر آیات میگوید که فرمانده افراد به ما گفت که بیرون میروم تا سیگاری بکشم و وقتی برمیگردم مکان آیات را به ما میگویید والا از بالا دستور داریم که خانه را بر سرتان خراب کنیم.
کودکان خانواده همه ترسیده بودند و زنان گریه میکردند بعد از تهدید زیاد پدر خانواده راضی میشود که آیات را تحویل بدهد.
به همراه مجوعه ای از نیروها به منزلی که آیات در آن مخفی بوده مراجعه میکنند و آیات که آماده شده بوده خود رو تسلیم پلیس میکند. به خانواده وی گفته میشه که فردا به مرکز پلیس الحوره مراجعه کنند.

- واز این روز خبری از آیات نیست. مراجعات مکرر فقط و فقط منجر به ارجاع به مراکز مختلف پلیس شده است. فقط یک بار از خانواده برای آیات درخواست لباس شده است و پس از آن حضور آیات در هیچکدام از مراکز مرتبط با پلیس تایید نشده است و در آخر از خانواده خواسته اند که شکایتی مبنی بر فقدان و گم شدن آیات تنظیم کنند در حالی که آیات توسط نیروهای ملبس به لباس پلیس و در مقابل چشم خانواده بازداشت شده است.

از شروع بازداشتهای گسترده در بحرین تا کنون بیش از 400 نفر بازداشت و مفقود شده اند. از این بین 10 نفر زن هستند و هیچ خبری از سرنوشت هیچکدام از بازداشت شدگان در دسترس نیست


یک دقیقه سکوت

    نظر

دیروز قبل از اینکه بازی دربی معروف ایران شروع بشه بازیکنان دو تیم همراه با تیم داوری و تماشاگران و تمامی بینندگان ایرانی به احترام مردم

زلزله زده ژاپن یک دقیقه سکوت کردندو این حرکت انسان دوستانه در جای خودش قابل تقدیر و تمجیده حتی بیشتر از خود بازی و برد تیمم!

 ولی منم باز در حد خودم در این دنیای مجازی به مردم ژاپن میگم که به یادشونم شریک غمشون هستم و برای آروم شدن اوضاع و برگشتن

زندگی شون به حالت طبیعی دعا میکنم . به قول یه بنده خدائی :ژاپنیها امسال عید ندارن!و واقعا عمق فاجعه بعد از اون زلزله مهیب و

 وسونامی بعدش با نشت مواد رادیو اکتیو از نیروگاه هسته ای داره بیشتر میشه. خدا رحم کنه.

همه ما برای مردم ژاپن... مردم لیبی برای رهایی از دست قذافی ستمگر دعا کنیم...


شکر خدا

پروردگارا، تو را شکر می کنم

 

برای تمام نعماتی که امسال به من ارزانی داشتی

... برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی

... برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی

تورا شکر می گویم برای سلامتی و بیماری ، برای غمها و شادیهائی که امسال به من عطا کردی

تو را شکر می گویم برای تمام چیزهائی که مدتی به من قرض دادی و سپس بازپس گرفتی

خدایا، شکرت برای تمام لبخندهای محبت بار، دستان یاری رسان، برای همه آن عشق و محبت

و چیزهائی شگفت انگیزی که دریافت کردم

شکر برای تمام گلها و ستارگان، برای فرزندان و عزیزانی که دوستم دارند.

خدایا، تو را شکر می گویم برای تنهائیم، برای شغلم، برای مسائل و مشکلاتم، برای تردیدها و اشکهایم،

 چرا که همه اینها مرا به تو نزدیکتر کرد.

تو را شکر می گویم برای تداوم حیاتم، برای اینکه سرپناهی در اختیارم نهاده ای،

برای غذایم و برای برآورده کردن تمام نیازم

 

 

درسال آینده چه چیز در انتظارم است ؟

 

پروردگارا، همان را می خواهم که تو برایم خواسته ای.

تنها از تو می خواهم:

آنقدر به من ایمان عطا کنی تا در هرآنچه بر سر راهم قرار می دهی تو را ببینم و خواستت را.

آنقدر امید و شجاعت تا نومید نشوم

و آنقدر عشق و محبت ... هر روز بیش از روز قبل عشق نسبت به خودت و آنان که در اطرافم هستند.

پروردگارا، به من بردباری، فروتنی،

و تسلیم و رضا عنایت فرما

خدایا، مرا آن ده که مرا آن به ،

و آنچه را که نمی دانم چگونه از تو بخواهم

پروردگارا، به من قلبی فرمانبردار، گوشی شنوا، ذهنی هوشیار، و دستانی ساعی عنایت فرما

تا بتوانم تسلیم رضایت گردم و آنچه را که به کمال برایم خواسته ای بدیده منت بپذیرم.

خدایا، بر تمام عزیزانم برکت و بهروزی عطا کن، و صلح و دوستی و آرامش بر قلوب انسانها حاکم گردان .

 

آمین یا رب العالمین