از تو و به یاد تو می نویسم
به گل های یاس که نگاه میکنی
انگاری دارن فکر میکنن
یه تفکر سپید
یه سکوت پربار دارن
خیلی نازک هستن
ظریف و کوچیک اما
وقتی میخوای از شاخه جداشون کنی
عطرشونو از هیچ کس دریغ ندارن
حتی توی خونه های قدیمی و کاهگلی هم
باز میشن
خیلی بی ادعا و کم توقع و در عین حال
خیلی بزرگ و زیبا هستن
درست مثل تو
از تو و به یاد تو مینویسم
امشب از تو مینویسم
از تو و قلب رئوفت
از قشنگی محبت
از دو چشمون کبودت
از تو که تو این غریبی
آشنای مهربونی
وای که چشمات پره حرفه
با زبون بی زبونی
امشب از ستاره گفتم
پر نور شد شب تارم
حیفم اومد که به یادت
گلی تو باغچه نکارم
تو خودت یه پارچه مهری
توی آسمون برفیم
قربونت بشه الهی
دل تنهای دو حرفیم
امشب از تو مینویسم
گل یاس مهربونم
که اگه یه روز نباشی
سایت دیشب
مثل یه برگ خزونم
از تو که نور امیدی
توی این شبای تاریک
منو تا خدا کشوندی
توی این جاده ی باریک
امشب از تو مینوسم
ای مسافر غریبه
که خدا تو قلب خستم
مهری از تو آفریده
که خدا تو قلب خستم
مهری از تو آفریده