سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی مهندس

دین مال همه است

غروب روز دهم محرم بود که بعد از تمام شدن مراسم تعزیه امام حسین (ع) بعد از اینکه کاروانهای عزاداری از روبروی مسجد محله رد شدن و جمعیت زیادی پیش مسجد ایستاده بودن برای نماز خوندن وارد مسجد شدم.ورودی مسجد یه بنده خدایی جلوم رو گرفت و شروع کرد به شکایت:که ای وای آخر زمان شده و مردم فقط برای ریا و تفریح با تیپ های آنچنانی میان عزاداری و حالا شما ببین که یک دهم جمعیتی که بیرون ایستاده بودن  برای نماز به مسجد نمیان و خیلی هاشون اصلا نمیدونن نماز چیه و امام حسن چرا قیام کرد.خلاصه کلی شاکی بود و دید منفی نسبت به اوضاع داشت.منم  فقط حرفاشو تایید کردم چون آمپرش خیلی بالا بود خواستم یکم آروم بشه ولی اون روز خیلی ها برای نماز به مسجد اومده بودن مسجد خیلی شلوغ شده بود طوری که کمتر دیده بودم این همه نماز گزار توی مسجد باشن شاید بیشتر از یک دهمی که اون آقا می گفت.میشه گفت همه به اندازه خودشون دیندار هستند و دین مختص یه عده خاصی نیست.


دردسر های حذف یارانه

با اینکه مسئولان همگی بر عادی بودن وضعیت اقتصادی کشور دارند و یا اینکه میزان مشکلات را جدی نمی دانند اما واقعیت این است که اقتصاد شکننده کشور ما در موقعیت مناسبی نیست. در کنار این وضعیت نامناسب که نمودار آن در تورم شدید و بیکاری بی سابقه در سی ساله اخیر کشور ماست طرح حذف یارانه ها هم برای کشوری مانند ایران هم یک الزام است هم یک خطر.

 

واقعیت این است که در طی اقلا” ?? سال اخیر کشور ما به دلیل مسایلی جدی که با تقریبا” همه دنیا داشته است فرصت خودسازی و رفع مشکلات خود را آنگونه که باید و شاید رانداشته است. نتیجه این عدم فرصت رشد اقتصادی در دو جنبه معضل ساز شده است. جنبه اول تامین زندگی جاری مردم بوده و جنبه دیگر پیش بردن برنامه های عمرانی است.

در اینکه حذف یارانه ها در هر اقتصادی مطلوب است شکی نیست اما نباید فراموش کنیم که همین حذف کردن یارانه ها هم اگر نادرست صورت پذیرد ارمغانی جز بدبختی برای مردم نخواهد داشت. اما شرایط موفقیت طرح حذف یارانه ها چیست؟

مهمترین شرط موفقیت آن است که درامدزایی ناشی از حذف یارانه ها موجب بزرگ شدن دولت و شرکتهای اقماری آن نباشد چون همین ساختارهای دولتی معمولا دارای رانتهای فراوانی هستند و مشکلات اقتصادی پدید می اورند و مانع توسعه بخش خصوصی هم میشوند. شرط دیگر قدرت کشور در تحمل بازه سخت حذف یارانه هاست. در واقع اگر این دو شرط رعایت نشود تنها نتیجه چنین طرحی کاهش توان خرید و رفاه مردم خواهد بود و این وسط دولت را متمول خواهد کرد.

حال اگر به هر دلیلی از یک حدی میزان تورم و بیکاری بالاتر رود آن موقع است که جامعه مانند اکنون دچار استعداد آشوب و بلوا میشود. البته این موضوع اساسا” نیازی به هدایت و سازماندهی اشوبها هم ندارد اما اگر واقعا” از سویی ساماندهی هم شود که اوضاع بدتر خواهد شد. باید قبول کرد که آشوبهایی که پارسال رخ نداد تا حد زیادی اساسا” مرتبط با انتخابات نبود و استقبال عمومی از آن زنگ خطری است که فریاد از نارضایتی عامه مردم به خصوص در مسایل اقتصادی و اجتماعی دارد.

امروز اعلام شد که طرح مبارزه با مفاسد اجتماعی از ماه اینده و همزمان با هدفمندی یارانه ها اجرا خواهد شد و فرمانده نیروی انتظامی هم تهدید کرد برخی قصد بر هم زدن امنیت تحت شرایط حذف یارانه ها را دارند بدانند که با آنها برخورد خواهد شد. هر دوی این موضوعات نشان دهنده این موضوع است که شانس رخداد این نوع آشوبها بالاست و نتیجه وضعی رسیدن کارد به استخوان مردم است. چیزی که اگر با تمهیدات اقتصادی و نه امنیتی حل نشود همان رویه های سال گذشته تکرار خواهد شد. رویه هایی که شاید تا کنون به این حد اعتبار بین المللی و داخلی را مورد سئوال قرار نداده بود. مسلما” حتی اگر جو امنیتی هم تقویت بیشتری شود اما نارضایتی اقتصادی به طرز بیحسابی بالا رود ممکن است رخدادهایی پدید آید که کنترل آنها ساده نباشد چون توسل به زور و کشتن خیابانی از مهمترین عوامل گسترش بحرانهای داخلی است که اگر چند بار پیوسته تکرار شود دیگر سیل جمعیت را هیچ نیرویی متوقف نخواهد کرد.

لازم است در شرایط کنونی مسئولین با حربه های اقتصادی و نه تاکید بیش از حد روی مسایل امنیتی به فکر کم کردن آلام مردم باشند. مردمی که به امید بهبود اوضاع خود انقلاب کردند و به گواه تاریخ بیش از هر حکومتی دیگر برای آن هزینه داده اند و محق اند که مدام در تنش نباشند.

نکته جالبتر اینکه در طی سالهای اخیر ما همه سیاستهای دولتهای غربی را که به توهین از آنها یاد می کردیم با شدت بیشتری در حال اجرا هستیم از مالیات گرفته تا یارانه ها و افزایش سن بازنشستگی. قصد ندارم بگویم این راه ها غلطند اما نباید فراموش کنیم که مانند همه چیزهای دیگر خیلی دیر اقدام کرده ایم و با سختی هم پیش میرویم. باید باور کنیم که با دیدگاه های گذشته خود و برخی دیدگاه های فعلی فرصتهای بی شماری از چنگ اقتصاد ما رفته و میرود و روز به روز برای نجات این اقتصاد بحران زده دچار دردسر بیشتر می شویم.


دنیای این روزای من

 

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده                      اینقدر دوری ازمن که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده                          تنها مدارا می کنی دنیا عجب جایی شده...


حمد وسپاس خداوند

    نظر

«حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی‌شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی‌دارد و هیچ آفریده‌ای به پای شباهت مخلوقات او نمی‌رسد.
...جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.
پس
هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛
هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟
... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟
... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست.
...خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.
خدایا!
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.
...پروردگار من!
... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخش
و من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار.
...خدایا!
به که واگذارم می‌کنی؟
به سوی که می‌فرستی‌ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛
یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟
... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
...ای توشه و توان سختی‌هایم!
ای همدم تنهایی‌هایم!
ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!
ای ولی نعمت‌هایم‌!
...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!
ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!
...تو پناهگاه منی؛
تو کهف منی؛
تو مأمن منی؛
وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و...
...اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد.
...ای زنده!
ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است.
...ای آنکه:
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد
و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم.
...ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛
...من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدی کردم ...
و ... اکنون بازگشته‌ام.
بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساند
ای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد.
...معبود من!
اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.
آقای من!
بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم،
نه ریسمانی که بدان بیاویزم
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟
انکار!؟
چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟

...خدای من!
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛
خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
...ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش
و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن
و از آتش جهنم رهایم ساز.
...خدای من!
اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان ندارد
و اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
...خدای من!
این منم و پستی و فرومایگی‌ام
و این تویی با بزرگی و کرامتت
از من این می‌سزد و از تو آن ...
...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.
...خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.
...خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام.
...تو که این قدر دلسوز منی! ...
...خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد.
...خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش.
...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....
یا رب! یا رب! یا رب!». 


ادای دین به شهدای کربلا

    نظر

سال 61 هجری امام حسین(ع) که به دعوت جمع کثیری از کوفیان به مقصد این شهر حرکت کرده بود با ممانعت برای ورود مواجه و به اتفاق خانواده و همراهان به سرزمین کربلا عزیمت کند.

حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) پس از دریافت نامه های فراوان اهالی کوفه، مبنی بر دعوت آن حضرت به کوفه و بر عهده گرفتن قیام مردمی بر ضد بنی امیه، در آغاز پسر عمویش مسلم بن عقیل را به نمایندگی خویش به آن دیار اعزام کرد که اهالی کوفه، به ویژه شیعیان و محبان اهل بیت از مسلم استقبال شایانی کرده و بیش از 18 هزارتن با وی بیعت کردند .

مسلم بن عقیل در پی این بیعتها که بعدها شکسته شد نامه ای برای امام حسین نوشت و آن حضرت را به کوفه دعوت کرد، امام حسین(ع) هشتم ذیحجه سال 60 قمری به همراه خانواده، فامیلان و یاران خود عازم کوفه شد.

ولی پس از گذشتن از توقفگاه شراف با سپاه یک هزار نفری عبیدالله بن زیاد، به فرماندهی حربن یزید تمیمی روبرو شد.

حربن یزید مأموریت داشت در مسیر میان مکه و کوفه به گشت زنی پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسین(ع) برآنان سخت گرفته و مانع ورودشان به کوفه شود.

امام حسین(ع) به محض رویارویی با سپاه خسته و تشنه حر با آنان مهربانی و همه را سیراب و از الطاف خویش برخوردار گرداند. حر که پیش از این از امام حسین(ع) تصور دیگری داشت، در برابر مهربانی های آن حضرت متأثر و منفعل شد و رفتاری غیرخصمانه در پیش گرفت. ولی بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد ناچار بود آن حضرت را تعقیب و مانع ورود کاروان به کوفه شود.

در این هنگام حر نامه ای از عمربن سعد دریافت و او مأمور شد امام را از بیابانی خشک و فاقد آب و آبادانی گذر دهد . پس از رسیدن به کربلا و دستور توقف به قافله امام حسین(ع)، آن حضرت پرسید نام این مکان چیست؟ گفتند: کربلا. امام حسین(ع) همین که نام کربلا را شنید، گفت: اَللّهُمَّ اِنّی اَعوذُ بکَ مِنَ الکَربِ و البَلاءِ؛ این جا، مکان کرب و بلا و محل محنت است.

حضرت فرمود: همین جا مردان ما شهید و خون ما ریخته و حرم ما اسیر مى گردد، قبر ما زیارتگاه مى شود، این است همان نقطه اى که جدم براى انجام وظیفه به من وعده کرده است.

پس قافله حسینی در آن جا فرود آمد و خیمه های شرافت خود را بر افراشت و در طرف دیگر، حر بن یزید با یاران و سپاهیان خویش اقامت گزیده و خیمه های دشمنی و قتال با آل پیامبر(ص) را بر پا کرد.


یا ساقی عطاشا کربلا

    نظر

ماه و آب

 

 

مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد وعکس قمر افتاد درآب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

تشنه می خواست ببیند لب اورا دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را

کوفه شد علقمه،شق القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد سرخ شود چهره ی آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا درآغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریه ی گل بود و الا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را

کاش روی دل خشکیده ی ما آن ساقی
عکسی از چشم خودش قاب کند دریا را

روی دست تو ندیده ست کسی دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را


حمیدرضا برقعی


آتش سوزی جنگلهای گلستان

    نظر

نزدیک به سه هفته است که جنگل های استان سرسبز گلستان می سوزند و این آتش سوزی همچنان ادامه دارد. دیروز هم خبر رسید که آتش، 30 هکتار از جنگل های "ابر" در شاهرود را دربر گرفته و آن طور  که دفتر استانداری سمنان اعلام کرده، وضعیت جوی و وزش باد بر میزان نگرانی ها افزوده و بیم آن می رود که آتش، پهنه بیشتری از جنگل های گلستان و سمنان را دربر می گیرد.

 متاسفانه مسوولان مربوطه در استان های مذکور نیز اطلاع رسانی درستی در این زمینه نداشته و حتی بعضا شاهد آن بوده ایم که کوشیده اند موضوع را به نوعی کم اهمیت جلوه دهند، کمااینکه صبح روز چهارشنبه، یکی از مقامات استانداری گلستان در گفت و گوی رادیویی، مدعی شد که فقط برگ ها و شاخه های خشک در حال سوختن هستند و درختان آسیبی ندیده اند. وی همچنین گفت که آتش مهار ولی دوباره احیا شده است!

اما فارغ از این قیل و قال ها، متاسفانه باید به تلخی گفت که در همین لحظه ای که شما در حال خواندن این مطلب هستید، بخش های وسیعی از جنگل های زیبای دو استان گلستان و سمنان که به معنای واقعی "سرمایه ملی" اند در حال سوختن هستند و برغم شکست تلاش های انجام شده برای مهار آتش سوزی، مسوولان همچنان بر روش های قدیمی اصرار دارند و البته ابراز امیدواری کرده اند که انشاءالله با بارش باران مناسب آتش نیز خاموش شود!

آتش سوزی در جنگل های گلستان و سمنان نشان داد که مدیریت بحران و نگهداری از جنگل ها و منابع طبیعی در کشور تا چه اندازه فشل و ناکارآمد است والا حجم اولیه آتش آنچنان وسیع و عمیق نبود که نتوان از عهده اش برآمد.

کمبود وسایل هوایی اطفای حریق، با توجه به جنگلی و بعضا مرتفع بودن منطقه را شاید از عمده ترین دلایل ناکامی بزرگ اخیر دانست.

در حالی که در کشور ما، حجم عظیمی از بودجه ها، صرف مسایل غیرضرور مانند برگزاری همایش ها و بریز و بپاش ها می شود، برای حفظ و نگهداری از "جنگل های رو به زوال کشور"، بودجه چندانی در نظر گرفته نمی شود به گونه ای که امکانات هوایی اطفای حریق در همان حد و حدود قدیمی و مستهلک باقی مانده اند و نتیجه اش هم همین می شود که می بینیم: سوختن سرمایه های ملی جلوی چشمان بهت زده ملت؛ همین!

حالا جالب است که در این گیرودار که جنگل ها در حال سوختن اند، بعضی از مسوولان و کارشناسان به جای ارائه راهکارهای فوری و عملی برای نجات باقی مانده درختان، روشنفکرانه سخن از مقوله مهمی به نام فرهنگ سازی می گویند که البته در جای خود سخن درستی است اما در شرایط فعلی به درد جنگل های در حال سوختن نمی خورد و باز صدالبته بعد از اطفای حریق نیز کسی به فکر فرهنگ سازی نخواهد افتاد تا آتش بعدی و پزهای بعدی و مصاحبه های بعدی!

با همه این اوصاف و ناتوانی موجود در اطفای حریق ، به نظر می رسد راهکار فوری برای نجات جنگل های در حال سوختن درخواست کمک از کشور روسیه باشد.
چندی پیش، بخش های وسیعی از جنگل های شمال فلسطین اشغالی طعمه حریق شد. آتش نشانان اسراییلی، برغم تلاش های بی وقفه خود، نتوانستند از عهده حریق برآیند و آتش، تنها هنگامی مهار شد که هواپیماهای غول پیکر روسی در هر سورتی پرواز 80 هزار لیتر آب و مواد خاموش کننده حمل می کنند، به کمک شان رفتند و در کنار یک فروند هواپیمای مشابه آمریکایی، توانستند آتش را به طور کامل مهار نمایند.

برای اینکه تفاوت هواپیماهای روسی با امکانات پروازی ایران مقایسه شود کافی است بدانیم که هر هلی کوپتر اطفای حریق در هر پرواز خود، تنها 3 هزار لیتر آب حمل می کند که حدود 27 برابر کمتر از هواپیمای روسی است، حال بماند سرعت و دقت عمل پرنده های پهن پیکر روس.
فراموش نکنیم که هر هزینه ای هم که برای اطفای حریق متحمل شویم، قطعا کمتر از هزینه آتش سوزی جنگل هایمان خواهد بود چه آنکه سالهای سال طول می کشد به جای درختی که امروز می سوزد، درختی مشابه قد علم کند.

نکته دیگر آنکه در طول مدتی که آتش در جنگل های کشور افتاده، ما رسانه ها، توجه چندانی بدان نکرده ایم که خود این، هشداری است مبنی بر اینکه مقوله ای به نام محیط زیست در کشور ما همچنان غریب ومهجور است که اگر سکوت خطبا و صاحبان تریبون و مسوولان را هم بدان بیفزاییم، عمق فاجعه بیشتر عیان می شود.

مروری بر سخنان مسوولان دولتی، نمایندگان مجلس، ائمه جمعه، رسانه ها و ... طی یک ماه گذشته نشان می دهد که درباره مسایل غیرضروری کشور، مانند دعوای دو شخص سیاسی یا فلان جمله یک مقام مسوول، هزاران بار سخن گفته شده ، موضعگیری های آتشین شده و بگو و مگو برپا گردیده اما برای جنگل هایی که دارند می سوزند و از بین می روند، سکوتی مرگبار با چاشنی چند  عکس و تیتر برپا شده است.
 این همان موضوعی است که چندی پیش با عنوان "توزیع نامتناسب حساسیت ها" از آن یاد کردیم، آفتی که ایران امروز گرفتار آن است و حساسیت های جامعه بر روی مسایل دست چندم متمرکز است و موضوعات اصلی همچنان در بوته فراموش اند.











































منبع: سایت عصر ایران

بهانه

مرد میانسالی وارد فروشگاه اتومبیل شد.  ب‌ام‌و آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود.  وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.  قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد.  وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود.  کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد.  چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت.  پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس.  سرعت به 160 کیلومتر در ساعت رسید.

مرد به اوج هیجان رسیده بود.  نگاهی به آینه انداخت.  دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده و صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است.  مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد.  لَختی اندیشید.  سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود.  به 180 رسید و سپس 200 را پشت سر گذاشت، از 220 گذشت و به 240 رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است.

 

ناگهان به خود آمد و گفت، "مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت میرانم؟  باشد که بایستم تا او بیاید و بدانم چه می‌خواهد. از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد.  اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد...  افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، "ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است.  امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم.  سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. خصوصا اینکه به هشدار من توجهی نکردی و وقتی منو پشت سرت دیدی سرعتت رو بیشتر و بیشتر کرده و از دست پلیس فرار کردی.  تنها اگر دلیلی قانع‌کننده داشته باشی که چرا به این سرعت می‌راندی، می‌گذارم بروی.

 

مرد میانسال نگاهی به افسر کرد و گفت، "می‌دونی، جناب سروان؛ سالها قبل زن من با یک افسر پلیس فرار کرد. وقتی شما رو آژیر کشان پشت سرم دیدم  تصوّر کردم داری اونو برمی‌گردونی!

 

افسر خندید و گفت، "روز خوبی داشته باشید، آقا! و برگشته سوار اتومبیلش شد و رفتخیلی خنده‌دار


خدا

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید

 

که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود

 

و در جاده ای نیمه روشن و تاریک راه می رفت


مرد جلو رفت و از فرشته پرسید : « این مشعل و سطل آب را کجا می بری ؟

فرشته جواب داد : « می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم

 

و با این سطل آب ، آتش های جهنم را خاموش کنم 

 

آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد؟


عید غدیر بر تمامی مسلمانان جهان مبارک

    نظر

آداب عید غدیر

تهنیت و تبریک گفتن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تهنیت گفتن است. به یکدیگر تهنیت باید گفت. پس اگر مؤمنی برادر دینی خویش را ملاقات کرد بگوید حمد وسپاس خدای را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام چنگ زده‌اند. (اقبال الاعمال 2/ 261)
دست دادن

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی در غدیر یک دیگر را ملاقات کردید با سلام به هم دست دهید. (وسائل الشیعه 10/445)

تبسّم و اظهار شادی

حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تبسّم در روی مؤمنان است. هر که روز غدیر در روی برادر دینی خود تبسّم کند خدای در روز قیامت نظر رحمت به سوی او افکند و هزار حاجتش را بر آورده سازد و در بهشت قصری از دُرّ سفید برایش بنا کند و صورتش را زیبا سازد. (اقبال الاعمال 2/261)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شادمانی را در میانتان و شادی را در ملاقاتتان آشکار کنید. (اقبال الاعمال 2/259)


پوشیدن لباسهای فاخر و زینت دادن

حضرت رضا علیه السلام: و روز غدیر روز پو شیدن لباس وکندن سیاه است . . . وآن روز روز زینت دادن است. هر که برای روز غدیر زینت کند خدای همه‌ی گناهان کوچک و بزرگش را بیامرزد و فرشتگانی به سویش فرستد در حالی که حسنات او را می نویسد وتا عید غدیر سال آینده بر درجات او می افزایند و اگر بمیرد شهید بمیرد واگر زنده باشد با سعادت زندگی کند. (اقبال الاعمال 2/262)


طعام دادن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که مؤمنی را در روز غدیر طعام دهد مانند کسی است که همه پیامبران و صدیقان را طعام داده است. (اقبال الاعمال 2/262)
دید و بازدید

حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که در روز غدیر مؤمنی را دیدار کند، خدای هفتاد نور در قبرش وارد کند و قبرش را گشاده سازد. و هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کند وبهشت را به او بشارت دهند.( اقبال الاعمال 2/262)


توسعه دادن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: و روز غدیر روزی است که خدا فزونی دهد در مال و دارایی کسی که در آن روز عبادت کند و بر خانواده و خوشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد.( اقبال الاعمال 2/261)

هدیه دادن

فیاض بن محمّد بن عمر طوسی گوید: در روز غدیر ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم که نزد خود جمعی از دوستانش را برای صرف افطار نگاه داشته بود، و به خانه های آنان نیز طعام، هدایا ولباس - حتی انگشتری و پای پوش - فرستاده بود، و سرو وضع دوستان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. در آن روز با وسایل پذیرایی تازه – غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه‌ی آن حضرت استفاده می شد – از آنان پذیرایی می کردند. و حضرتش فضیلت و سابقه‌ی کهن آن روز را بیان می فرمود. ( اقبال الاعمال 2/254)


افطاری دادن

روز غدیر روز افطاری دادن به روزه داران است. هرکه در روز غدیر روزه دار مؤمنی را افطاری دهد همانند کسی باشد که ده فـئام را افطاری داده است آن گاه فرمود: آیا دانی که فـئام چیست؟ راوی گفت: نه. آن گاه فرمود: صد هزار نفر است. (اقبال الاعمال 2/261)


یاری دادن

هر که در روز غدیر برادرش را بدون در خواست کمک یاری دهد و از روی رغبت به او نیکی کند او را پاداش کسی باشد که در این روز روزه داری کند وشبش را به عبادت گذراند. (وسائل الشیعه 10/ 445)


نیکی کردن

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به یکدیگر نیکی کنید که خدای دوستی بین شما را پایدار سازد... و نیکی کردن در روز غدیر موجب افزایش مال و عمر می‌شود. ( اقبال الاعمال 2/259)


حمد الهی

رسول الله صلّی الله علیه وآله فرمود: یکی از سنتها آن است که مؤمن در روز غدیر صد بار بگوید: اَلحَمدُلله الَذی جَعَلَ کمالَ دینِهِ‌ و تَمامَ نِعمَتِهِ‌ بِوِلایهِ اَمیرِالمُؤمنین عَلی بن اَبی طالبٍ علیه‌السلام - حمد وسپاس خدای راست که کمال دین وتمام نعمتش را به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قرارداد. (بحار الانوار 98/321)


صلوات وبرائت

حسن بن راشد گوید: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: فدایت شوم، برای مسلمانان بجز دو عید [ غدیر و قربان ] عید دیگری هست؟ فرمود آری ای حسن، عیدی است از آن دو بزرگتر و شریفتر.گفتم: آن عید کدام روز است؟ فرمود: روز نصب امیر المؤمنین- صلوات الله وسلامه علیه- به پیشوایی مردم. گفتم: فدایت شوم، کدام عمل شایسته آن روز است؟ فرمود: روزه داری کن ای حسن. و بر محمد وآلش بسیار صلوات فرست. و به سوی خدا از ستم کنندگان بر آنان بیزاری جوی.(الکافی 4/148و149)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر... روز بسیار صلوات فرستادن بر محمّد وآل محمّد است. (اقبال الاعمال 2/261)


عقد اخوت و برادری

به گواهی علامه محدث میرزا حسین نوری (1320 ق) از کتاب زادالفردوس نقل می‌کند: سزاوار است در این روز برادران دینی با یک دیگر عقد اخوّت بندند و کیفیت آن این گونه است که یکی دست راست خود را در دست راست دیگری بگذارد و بگوید: برادر شدم با تو در راه خدا و در برادری با تو اخلاص ورزیدم و دست دادم با تو در راه خدا و پیمان بستم با خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیامبرانش وامامان معصوم علیهم السلام که اگر از بهشتیان واهل شفاعت باشم واجازه یابم که وارد بهشت شوم داخل نشوم مگر آن که تو نیز با من باشی. و دیگری بگوید: پذیرفتم. آن گاه هر یک به دیگری بگوید: ساقط کردم از تو همه ی حقوق اخوّت را جز شفاعت و دعا و زیارت. (مستدرک الوسائل 6/279)


نماز روز غدیر

نماز روز غدیر به دستور حضرت صادق علیه السلام این گونه است که نیم ساعت پیش از زوال (ظهر شرعی) غسل کند و حاجتهای خود را از خدا بخواهد آن گاه دو رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت بعد از سوره‌ی حمد به ترتیب هر یک از سوره‌ی توحید و آیه‌الکرسی وسوره‌ی قدر را ده مرتبه قرائت‌کند. آن حضرت فرمود: هر که این نماز را بخواند، خدای هر نیاز دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد. (التذهیب 3/143)


روزه‌داری

حضرت صاق علیه السلام فرمود: روزه‌ی روز غدیر خم برابر است با روزه ی عمر دنیا. چنانچه انسانی عمر دنیا بیابد و به همان اندازه نیز روزه بدارد روزه ی این روز برابر باشد با ثواب آن. و روزه ی این روز در هر سال نزد خدای عزّ و جلّ برابر است با صد حجّ و صد عمره ی درست ومقبول. و این روز بزرگترین عید خداست.( التذهیب 3/143)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چون بنده ی مخلص در روزه داری روز غدیر اخلاص ورزد همه‌ی روزهای دنیا از هماوردی آن روز نا توان باشد. (اقبال الاعمال 2/259)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیامبران به اوصیاء خود فرمان دادند که روزه بدارند آن روزی که وصی در آن روز تعیین می شود در حالی که آن روز را عید هم می‌گرفتند. هر که آن روز را روزه بگیرد از عمل شصت سال برتر خواهد بود. (الخصال 264)

برگفته از کتاب «آداب غدیر» تهیه و تنظیم توسط خانه کودک